زندگی دانشجویی ، تجربه ها و توصیه ها

سعی میکنم موارد که برای زندگی در خوابگاه دانشجویی و دانشگاه به دردتون میخوره را اینجا بگم

تبلیغات تبلیغات

مهارت‌های مورد نیاز برای زندگی دانشجویی

زندگی دانشجویی برای من مثل شروع یک ماجراجویی تازه بود. وقتی سال 1402 وارد خوابگاه دانشگاه یزد شدم، تازه فهمیدم که دانشگاه فقط سر کلاس رفتن و امتحان دادن نیست. باید یاد می‌گرفتم چطور همزمان با درس، زندگی مستقل هم داشته باشم. اینجا بود که فهمیدم یک‌سری مهارت‌ها حیاتی‌ هستند؛ مهارت‌هایی که اگر بلد نباشم، هر روزم پر از استرس، بی‌نظمی و خرج‌های اضافی میشه.

مدیریت زمان

یکی از اولین چیزهایی که تو خوابگاه فهمیدم، اهمیت زمان بود. بین کلاس‌ها، پروژه‌ها، دورهمی‌ها و حتی کار پاره‌وقت، زمان خیلی زود از دست میره. برای همین بعد از مدتی که دیدم اینطوری وقتم هدر میره، سعی کردم برای کارهای مهم برنامه ریزی کنم و البته وقت خالی هم در نظر میگرفتم برای بازی و تفریح. و الان طوری شده که هر شب برای فردا برنامه می‌نویسم؛ حتی زمان استراحت و تفریح. این کار کمک می‌کنه کمتر دچار استرس بشم و حس کنم کنترل زندگی دست خودمه.

مهارت مطالعه و یادگیری با راندمان بالا

تو خوابگاه همیشه شلوغه؛ یکی داره موزیک گوش میده، یکی تلفنی حرف می‌زنه. چند نفر دارن تو سر و کله هم میزنن. همین باعث میشه تمرکز سخت باشه. چیزی که به من کمک کرد، پیدا کردن روش مطالعه مناسب بود. مثلا استفاده از تکنیک پومودورو و خلاصه نویسی. وقتی فرصت مطالعه محدود باشه، باید بلد باشی چطور بیشترین استفاده رو ازش ببری. این مهارت باعث شد نمره‌هام بهتر بشه بدون اینکه مجبور باشم شب تا صبح بیدار بمونم.

مهارت‌های ارتباطی

زندگی تو خوابگاه یعنی زندگی جمعی. از هم‌اتاقی‌ها گرفته تا بچه‌های کلاس، ارتباط خوب خیلی کارها رو راحت‌تر می‌کنه. مثلا وقتی بلد باشی درست درخواست کنی، راحت‌تر می‌تونی جزوه بگیری  یا تو پروژه‌های کلاسی با بقیه همکاری کنی. فکر میکنم همین ارتباط‌ ها بعدها تبدیل به دوستی‌های قشنگ و حتی فرصت‌های کاری بشه. من خودم چند بار از طریق همین رفاقت‌های ساده، پیشنهاد کار و پروژه گرفتم.

مهارت مالی

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های زندگی دانشجویی، مدیریت پول توی جیب بود. یادمه ماه‌های اول، نصف پولم صرف بیرون غذا خوردن یا خریدهای بیخود می‌شد. (البته اون موقع درآمدی هم نداشتم) تا اینکه نشستم و برای خودم بودجه‌بندی کردم. یه جدول ساده کشیدم:

هزینه ثابت (اجاره، شارژ، اینترنت)

هزینه خوراک

هزینه تفریح

پس‌انداز

الان هر وقت وسوسه میشم یه چیز غیرضروری بخرم یا یه خرج اضافه انجام بدم، اول نگاه می‌کنم ببینم توی هزینه های از پیش تعیین شده جاش هست یا نه. همین مهارت کمک کرد نه تنها همیشه آخر ماه پول داشته باشم، بلکه کمی هم پس‌انداز کنم. بعداً که کار پاره وقت انجام میدادم هم همین طور یه سری مخارج مثل رفت و آمد اضافه شد ولی سعی کردم باقی مونده پول را هم پس انداز کنم و مثلا یک بار باهاش موبایلم را عوض کردم.

اهمیت به سلامتی و مراقبت از خود

وقتی از خونه دور میشی، تازه می‌فهمی چقدر مراقبت از خودت مهمه. خواب کافی، تغذیه درست و حتی کمی ورزش روزانه باعث میشه انرژی بیشتری برای درس و زندگی داشته باشم. تجربه شخصی من اینه که وقتی کم یا زیاد میخوابم یا فقط فست‌فود می‌خورم، هم تمرکزم پایین میاد، هم حال و حوصله‌ام. برای همین الان سعی می‌کنم حتی تو خوابگاه، غذای ساده مثل املت یا سوپ درست کنم و شب‌ها هم به موقع بخوابم. هر چند سال اول سخت بود ولی سال دوم با بچه هایی هم اتاق شدم که کمی تو این مسائل با من هم فکر بودن.

حل مسئله و استقلال فردی

زندگی دانشجویی پر از موقعیت‌های غیرمنتظره‌ست؛ از خراب شدن لپ‌تاپ گرفته تا اختلاف با هم‌اتاقی. اوایل برای هر مشکلی سریع به خانواده زنگ می‌زدم، اما کم‌کم یاد گرفتم خودم راه‌حل پیدا کنم. مثلا چندباری سر شستن ظرف ها و تمیز کردن اتاق، گرفتن شام شب یا حتی مخارجی که یک نفر برای اتاق انجام میداد جر و بحث پیش اومد، ولی بعدش تصمیم گرفتیم هر روز نظافت و سرویس اتاق را نوبتی انجام بدیم و برای مخارج هم، همه هزینه های عمومی را داخل یه سررسید مینوشتیم و به اونهایی که بدهکار بودن میگفتیم که هزینه های بعدی را شما پرداخت کنید تا بالانس پیش بریم. البته شاید خیلی ایده خفنی به نظر نرسه ولی باعث شد که  چالش ها کمتر بشه.

در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها